مرگ

تصور کن روزی بهم
پیام بدی و جواب ندم!
زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم!
و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟
و تو بگی کجایی؟؟!
بگه منظورت اون مرحوم هست؟
چیکار میکنی؟ داد میزنی؟ گریه میکنی؟
اونوقت میگه امروز ۴ روزه دفنش کردیم
اون لحظه چی میگی؟
تا وقتی امروز کنارتم سعی کن دوستم داشته باشی و منو ببخشی حتی اگه روزی در حقت بدی کردم!
چون ممکنه روزی بیاد و من نباشم…
دیروز یکی رو دفن کردن امروز یکی و فردا هم من…
منو ببخش

از چه بنویسم از دلی که تنگ توست؟

از چه بنویسم از قلبی که شکسته از غم دوری تو؟

به کدامین گناه محکومم از بودنت؟ حکم اعدامم شده 5 دقیقه دیدن تو...

بیشتر ازهرلحظه در ذهنم هستی...

درخواب به دنبال تو میگردم تا حتی دیدنت رویایم شود...

اما چ کنم که خواب هم تورا از من گرفته...

وای از دل عاشقم که برای تو می تپید...

حال که نیستی برای که تپش کند؟ برای جای خالیت؟

جواب اشک های مرا که می دهد؟تو یا جای خالیه تو؟

حتی اگ برای آخرین بار هم باشد بر سر زبانم اسمت را می آورم ومیگویم:

تورا صادقانه و بی بهانه دوست دارم...